• وبلاگ : اي آنکه غير از کربلا جايي نداري......
  • يادداشت : خادمي برا آسموني ها
  • نظرات : 1 خصوصي ، 30 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    روزي روزگاري دو تا تيله اي شيشه اي با هم در خانه اي زندگي مي کردند که تنها سر گرميشان قل خوردن از بالاي تپه بود.شبي هوا توفاني شد و خانه چوبي آنها را باد با خود برد. تيله ها ارز بالاي قل خوردند و باد آنها را هي روي زمين قل داد.تيله ها همديگر را گم کردند.يکي از آنها همراه باد قل خورد و آنقدر رفت تا به دريا رسيد.تيله توي آب افتاد و به ته دريا رفت.
    منتظرتونيم.